، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

پسرک مو ابریشمی

گام هات مطمئن، قدم هات خیر...

دیشب 19 آبان حسین قدم های بیشتری برداشت، یک بار توی هال کنار مبل چهار-پنج قدم، یه بار پشت سر مامان و در حال بهانه گرفتن چهار- پنج قدم و یک بار هم توی اتاق مامان جون بعد از اینکه کلی سر پا ایستاده بود چند قدم آروم و قشنگ برداشت دلم ضعف می رفت براش. پسرکم گام هات همیشه مطمئن، و قدم هات خیر انشااله. روی زمین کربلا راه بری مامان. الان پسرک 6 تا دندون داره. خیلی شیطون و پر جنب و جوش شده دقیقه ای نمی شه ازش غافل شد و ماشااله خیلی خوش رو و خنده رو، نیشش رو که باز می کنه، یا خودشو که موش می کنه، یا بوس که می کنه، فوت که می کنه، دلم می خواد بخورمش پسر قشنگ و نازم رو با اون پاها و دستای تپلکش. بوس کردن رو خاله شیرین بهش یاد داده، از دو لباش ر...
20 آبان 1393

تاتی تاتی...

پریروز یعنی اول آبان بود که حسین برای اولین بار موفق شد دو سه قدم برداره. بدون کمک و بدون گرفتن دستش به جایی. پنجشنبه صبح که خونه ننه بود یکبار موقع عدم حضور من. شب هم خونه مامان جون توی آشپزخونه... عزیزم وقتی اون پاهای تپل و قشنگش رو می بینم که با فشار روی زمین نگه می داره تا بتونه بایسته خدا رو شکر می کنم... مامان جون حالش خوب نیست اینه که مامان نمی تونه حسین رو نگهداری کنه، چون مامان جون دائم نیاز به مراقبت داره، خاله هم که این مدت حسین رو نگه میداشت، دچار پا درد و کمردرد عصبی شده و نمی تونه. می خواستم امروز رو مرخصی بگیرم تا یه فکری به حالش بکنیم، ولی همسر گفت بگذاریمش خونه خواهرش که امروز روز بیکاریش هست. و گذاشتیمش اونجا... صبح یک س...
3 آبان 1393
1